در دنیای پویای زنجیرههای تامین خودروسازی جهانی، دگرگونی بیسروصدای قابل توجهی درحال وقوع است که پایههای «ساخت در جغرافیای دور» را متزلزل میکند. واژه جدید متداول این روزها «Nearshoring» (برونسپاری نزدیک) است که در آن خودروسازان غربی سعی در تغییر اساسی استراتژی زنجیرهتامین خود دارند. این تغییر در سالهای اخیر بهدلیل رویدادهای مهم جهانی مانند همهگیری کووید-19، درگیری روسیه و اوکراین و تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی (چین و غرب) شتاب بیشتری گرفته است.
«Nearshoring» بهعنوان یک مفهوم، برونسپاری فرآیندها و خدمات تجاری زنجیرهتامین در جغرافیای نزدیک است. معمولا «Nearshoring» برای کشورهایی که مرزهای مشترک دارند، در اولویت است. بهعنوان مثال یک شرکت خودروسازی مستقر در ایالاتمتحده ممکن است بهجای عبور از اقیانوسها و قارهها برای تامین قطعات و مواد از چین، با تامینکنندگان در کانادا یا مکزیک همکاری کند. یک عامل مهم در گسترش «Nearshoring» کاهش اعتماد بین خودروسازان غربی و زنجیرهتامین بینالمللی بوده است.
شفافیت اندک و عدموجود اطلاعات اشتراکی بین OEM ها (تولیدکننده اصلی تجهیزات) و تامینکنندگان میتواند از دلایل اصلی این رخداد باشد. این فقدان شفافیت و بیاعتمادی متقابل، فعالیتهای مهم تجاری مانند مدیریت ریسک تولید را با مشکل مواجه کرده است.
«Nearshoring» دارای نقاط قوت زیادی است که چشمانداز صنعتخودرو بینالمللی را تغییر میدهد:
کنترل بیشتر بر زنجیرهتامین: نزدیک شدن جغرافیایی بهکسب و کارها قدرت بیشتری بهخودروساز میدهد تا کنترل بهتری بر زنجیرهتامین خود داشته باشد. این ثبات که بهدلیل نزدیکی بهوجود میآید، زنجیرهتامین را قابل پیشبینیتر و انعطافپذیرتر میکند. این قابلیت، پیشبینی زمان حملونقل کالا را حتی در زمان بروز تنشهای بینالمللی هم تضمین میکند. بهعنوان مثال درصورت اختلال در حملونقل هوایی و اقیانوسی، حملونقل زمینی میتواند بهعنوان یک جایگزین قابل اعتماد، وارد عمل شود.
کاهش زمان چرخه: نزدیکی جغرافیایی، حملونقل را آسانتر میکند و ضمن کاهش چشمگیر زمان چرخه، انتشار گازهای گلخانهای را نیز کاهش میدهد. این امر بهویژه برای صنایعی که با تقاضاهای زیاد مصرفکنندگان درحال تحول هستند، بسیار ارزشمند است و شرکتها را قادر میسازد با چابکی بیشتر و اعمال تغییرات لازم، سریعتر بهبازار پاسخ دهند.
افزایش کارایی موجودی: نزدیکی جغرافیایی سبب افزایش کارایی مدیریت موجودی میشود. با توانایی سفارش دادن اقلام نزدیک بهنیاز واقعی، شرکتها میتوانند موجودی (Inventory) کمتری را انبار و در نتیجه استفاده از منابع را بهینه کنند. لازم بهذکر است سیاست «انبار بیشتر برای روز مبادا» شاید افزایش انعطافپذیری در کوتاهمدت را بهارمغان آورد؛ اما در غرب دیگر یک استراتژی بلندمدت بهشمار نمیرود.
کاهش استرس ژئوپلیتیک جهانی: این روند، فرآیندهای تولید را از پیامدهای تنشهای سیاسی جهانی محافظت میکند. شرکتها دیگر نیازی بهتحمل بار سنگین درگیریهای ژئوپلیتیکی بین کشورها ندارند و این امر زنجیرهتامین پایدارتر و بدون وقفه را تضمین میکند.
آخرین یافتههای شرکت بینالمللی کیپجمنی (Capgemini) نشان میدهد طی دو سال گذشته، زنجیرهتامین خودروسازی شاهد 22 درصد کاهش «ساخت در جغرافیای دور» بوده است.
بهعبارت دیگر تولید ملی و «Nearshoring» افزایش پیدا کرده است. این تغییر سبب انعطافپذیری زنجیرههای تامین و تقویت این شرکتها و همچنین منجر بهافزایش اعتماد بازار و کاهش سفارشهای معوقه شده است. انتظار میرود این روند با توجه بهسیاستهای غربیها در گسترش حملونقل پاک، در مورد خودروهای برقی و نیمهرساناها، شتاب بیشتری بگیرد.
جیمز روآن، مدیرعامل، رئیس و مدیر ولوو بر نیاز بهانعطافپذیری زنجیرهتامین در چشمانداز درحال تحول خودروسازی تاکید میکند. او خاطرنشان میکند مدل زنجیرهتامین سنتی که در دوران تجارت جهانی بدون اصطکاک مفید است با مفاهیم جدید، بهسمت شکلی انعطافپذیرتر برای خودروسازان در حال تحول است.
خودروسازان آینده یک زنجیرهتامین انعطافپذیر، متصل، هوشمند و پایدار نیاز دارند که بتوانند با دسترسی بهمنابع کمیاب اما کارآمد (از جمله مواد معدنی برای باتریها و نیمهرساناها)، سازگار شوند. درحال حاضر زنجیرهتامین خودرو در مناطق و کشورهای متعددی قرار دارد و چین در این زمینه یک بازیگر اصلی بهحساب میآید. جابهجایی کامل زنجیرهتامین از آسیا بهنزدیکیهای مرزهای اروپا و آمریکا کار آسانی نخواهد بود؛ اما این تغییرات درحال رخ دادن است. برای بسیاری از سیاستمداران، «Nearshoring» راهبردی برای نزدیک شدن بهیک هدف استراتژیک با هدف کاهش اتکا به تامینکنندگان خارج از کشور است.
انتظار میرود نرخ «Nearshoring» در سالهای آینده افزایش یابد؛ زیرا شرکتها در زمینه تامین منابع و زنجیرهتامین جدید خود برای محصولات تازهای مانند خودروهای برقی و خودران بهوحدت نظر رسیدهاند.
در این زمینه، استراتژیهای متنوعی در سطح جهانی اتخاذ میشود. بهعنوان مثال شرکت آلمانی بوش 1.2 میلیارددلار برای ایجاد یک کارخانه نیمههادی و حسگر در آلمان سرمایهگذاری کرده است تا وابستگی به تامینکنندگان آسیایی را کاهش دهد.
مدیر زنجیرهتامین جهانی در مرسدسبنز میگوید: «صنعتخودرو نمیتواند یکشبه بهسیاست «Nearshoring» نزدیک شود؛ زیرا شرکتها درحال حاضر پایگاههای فعال خود را دارند. با این حال، خودروسازان میتوانند برای زنجیرهتامین محصولات جدیدشان، تصمیمات متفاوتی بگیرند. بههمین دلیل است که من انتظار دارم نرخ «Nearshoring» در سالهای آینده افزایش یابد.»
زنجیرهتامین خودروسازی برای بعضی از کشورها درحال تغییرات اساسی است. این روزها نزدیک شدن بهجغرافیای ملی، به اولویتی مهم در زنجیرهتامین تبدیل شده است. زنجیرهتامین آینده باید چابک، مبتنی بر اطلاعات دقیق از عرضه و تقاضا و لجستیک پاک باشد تا بتواند صنعتخودرو جهان را بهسمت صنعتی چابک و سازگارتر با محیطزیست سوق دهد.
درمورد کشورمان موقعیت منحصر بهفرد جغرافیای ایران، این امکان را بهصنعتگران ایرانی میدهد که با منطقی کردن نسبت وابستگی خود به زنجیرهتامین سایر کشورها، تنگناهای مرتبط با آینده صنعت را بشناسند و بر اساس آنها برنامهریزی کنند.
حال سوال این است که تولید ملی در خاک کشور تا چه اندازه برای اقتصاد کشور مهم است؟ این درحالی است که واردات خودرو و قطعات روز بهروز در حال افزایش است و بهنظر میرسد لازم است در این زمینه، کمی بیشتر بهتولید ملی و «Nearshoring» فکر کنیم.
دکتر علی میرزایی – کارشناس و محقق صنعت و بازار خودرو