داریو فرانچیتی، راننده توسعه ابرخودروی خیرهکننده T.50 شرکت گوردون موری (GMA) میگوید: «ساعت 6 صبح بیدار میشوم و قبلاً یک ساعت از گوردون پیام دریافت میکردم.
در مورد این چطور؟ موری از فرانچیتی میپرسد اگر این کار را میکردیم چه میشد؟
حتی اگر توسعه T.50 از نظر فنی به پایان برسد (25 خودرو از 100 خودروی برنامهریزی شده تحویل داده شدهاند)، مغز موری نمیتواند در حال حاضر دست از سرنگونی خود بردارد. یا با آینده GMA.
فرانچیتی می گوید: ما تا سال 2040 برنامه داریم.
برنده سه بار ایندی و چهار بار قهرمان ایندی کار، بخشی جدایی ناپذیر از تیم توسعه GMA بوده است. شما فکر می کنید که داشتن یک راننده ماشین مسابقه ای در کشتی باعث ایجاد یک ماشین جاده ای کابوس وار می شود، اما اینطور نیست. فرانچیتی و موری در یک صفحه هستند: آنها می خواهند یک ماشین جاده ای جذاب و جذاب بسازند، اما بیشتر از همه، آنها می خواهند یک ماشین سرگرم کننده بسازند.
مایکل آلن راس
مایکل آلن راس
مایکل آلن راس
تقریباً غیرممکن است که از مقایسه بین T.50 و دیگر شاهکار جاده ای موری، مک لارن F1 اجتناب کنید. هر دو سه سرنشینه سبک وزن با V-12 سفارشی، گیربکس دستی، و تمرکز بر رفتارهای عالی جاده بیش از سرعت مطلق هستند. اینکه F1 برای سالها سریعترین خودروی جهان بود یک تصادف خوشحال کننده بود. این جنگ همچنین به جنگ اسب بخار و سرعت بالا دامن زد که امروز در جریان است.
در حالی که ابرخودروها سریعتر، سریعتر و توانمندتر از همیشه هستند، تعامل راننده در کل کاهش یافته است. T.50 یک پادزهر برای این رکود ارائه می دهد که با اجزای مدرن ساخته شده است.
با ایستادن در کنار T.50، اولین چیزی که متوجه می شوید این است که چقدر کوچک است. اندازه آن باکستر است و 2200 پوند وزن دارد که کمی کمتر از F1 است. این برای یک خودروی مدرن شگفتانگیز است که با تمام تجهیزات ایمنی که در زمان عرضه F1 در دهه نود مورد نیاز نبود، بسته شده است.
موتور 4.0 لیتری Cosworth V-12 T.50 654 اسب بخار قدرت دارد که کمی بیشتر از F1 است. نکته اینجاست که موتور 6.1 لیتری BMW V-12 F1 تا 7500 RPM می چرخد. موتور با حجم کمتر T.50 در دور موتور 12400 دور در دقیقه به محدود کننده خود می رسد. این اشتباه تایپی نیست. نوید یک تجربه باورنکردنی را می دهد.
مایکل آلن راس
با پریدن به داخل، T.50 سفت است و راننده – در این مورد فرانچیتی – جلو و وسط نشسته است و مسافران پشت سر او را کنار می گذارند. من شش فوت قد دارم و برای اینکه در صندلی عقب راحت باشم، اردک می کشم تا سرم با در بسته شدن به داخل کوبیده نشود.
فرانچیتی در شروع رانندگی کوتاه ما مشتاق است قابلیت استفاده و کیفیت سواری T.50 را به رخ بکشد. ما به راحتی به سرعت گیرها برخورد می کنیم و بدون خراشیدن از مسیری شیب دار خارج می شویم. وقتی میگوید که ماشین بالابر اکسل جلو ندارد، زیرا باعث افزایش وزن میشود، حتی تاثیرگذارتر است.
موتور اولین تاثیر را ایجاد می کند. این بسیار کشش است، حتی با دنده 5 سرعت 20 مایل در ساعت را مدیریت می کند. از آنجایی که قسمت داخلی V-12 بسیار سبک است و از آنجایی که پیشرانه فاقد چرخ طیار است، واکنش فوری دریچه گاز وجود دارد. می توانید دنده دوم را از سرعت 20 مایل در ساعت تا 186 مایل بر ساعت اجرا کنید. در کل به نظر باورنکردنی خواهد بود.
جاده Carmel Valley نوعی جاده است که T.50 در آن برتری دارد. این یک نوار باریک از بزرگراه با سنگفرش های نازک است، اما همچنین تنوع زیادی در گوشه ها و بانکداری آنها وجود دارد. در مدت کوتاه ما، T.50 می درخشد. این برجستگی هایی را که در هر سوپراسپرت دیگری اجتناب می کردم را جذب می کند. دمپرهای غیرفعال آن هیچ حالتی برای تنظیم کیفیت سواری ندارند.
شما یک گزینه دارید، و آن گزینه ای است که موری، فرانچیتی و تیم GMA فکر می کردند بهترین است که با در نظر گرفتن تایر میشلین پایلوت اسپورت 4S تولید شده است. وقتی فرانچیتی در ایندیکار رانندگی میکرد و روی راهاندازی کار میکرد، هر چیزی که سریعتر بود را دنبال میکرد، حتی اگر ماشین برای رانندگی کابوس بود. اینجا؟
او به من می گوید: «تمرکز سرگرم کننده است و رانندگی را سرگرم کننده می کند.
مایکل آلن راس
فرانچیتی میگوید گاهی اوقات تیم توسعه کمی جلوتر رفت و T.50 را سخت و جدی کرد. آنها مجبور بودند از لبه عقب برگردند، آن را کاهش دهند و اهداف نهایی T.50 را به خود یادآوری کنند.
تجربه یک مسافر نیز با تجربه راننده متفاوت است. منظور من این است که از آنجایی که موقعیت صندلی ها نسبت به محورها بسیار متفاوت است، واکنش به نقص در جاده و نحوه ارتباط آن از طریق دمپرها به روش های مختلف احساس می شود و T.50 برای راننده تنظیم شده است.
سپس موتور است. ممکن است حالتهای قابل تنظیمی برای سیستم تعلیق وجود نداشته باشد، اما نقشههای دریچه گاز متفاوتی وجود دارد که سطوح تهاجمی آن بسته به نوع رانندگی برای سوار کردن و بلند کردن تنظیم شده است. حالت GT باعث میشود بلند کردن تهاجمی کمتر و نرمتر شود، در حالی که اسپورت تغییر سریع به حالت بدون دریچه گاز را مشاهده میکند که به شما امکان انتقال سریعتر و ناگهانی وزن را میدهد.
Cosworth با این موتور چیزی باورنکردنی ساخته است، به نظر دیوانه میآید و در دندههای پایینتر قدرت آن کاملاً قابل ارائه است، اما در اطراف شهر نیز نرم و قابل حمل است. این که به یک گیربکس دستی متصل است و گزینه تعویض دستی در خودروی جاده ای وجود ندارد، حتی با طراوت تر است.
مایکل آلن راس
مایکل آلن راس
مشکل سفر، به خصوص در خودروهایی مانند این، این است که تنها چیزهای زیادی میتوانید از این تجربه به دست آورید. در راه بازگشت، فرانچیتی به من گفت که بزرگترین پیشرفتها از زمان F1 ترمزها و چراغهای جلو هستند. کیفیت، قابلیت استفاده و عملکرد ترمزها افزایش یافته است، در حالی که وزن خودرو بسیار کاهش یافته است، یعنی کار کمتری برای یک سیستم بهبودیافته.
بدیهی است که نمی توانم به طور قطع به شما بگویم که ترمزها احساس بهتری دارند. ما باید منتظر بمانیم تا T.50 را برانیم تا این تصمیم را بگیریم، اما من معتقدم فرانچیتی [Editor’s Note: I’ll double down on this one. Having driven the F1 on a racetrack, its brakes and ancient tires were the only letdowns].
همچنین قابل توجه است که T.50 از ترمزهای خارج از قفسه استفاده می کند، کوچکترین سرامیک کربنی که برمبو می سازد. تیم GMA می خواست کوچکتر شود، اما هیچ کس نمی توانست ترمزهای سفارشی را در مقادیر محدودی که نیاز دارد بدون شارژ گازیلیون ها بسازد.
با خنک شدن ماشین و بررسی جزئیات زیاد آن، مشخص می شود که چقدر به هر جزئیات توجه شده است. فن در عقب، که برخی آن را یک حقه می دانند، در حفظ سطح پلت فرم تحت ترمز با سرعت بالا و پایدار در پیچ ها با سرعت بالا موثر است. موتور پایین است و تا آنجا که ممکن است جلوتر است. هیچ وسیله جانبی از T.50 آویزان نیست، فقط یک پنکه کوچک برای کنترل همه چیز در پشت.
مایکل آلن راس
فضای داخلی چشمگیر است، همه چیز به خوبی آسیاب شده است، مانند آن که از یک کارخانه ساعت مچی سوئیسی آمده است. هر کنترلی دارای یک کلیک یا ضربه راضی کننده است، هیچ لمس خازنی یا صفحه نمایش بزرگی برای مقابله با آن وجود ندارد.
فرانچیتی میگوید پایگاه مشتریان GMA متشکل از افرادی است که از اواسط بیست سالگی تا اواسط دهه هشتاد زندگی میکنند، و همه آنها ماشین را برای استفاده، نه برای نشستن، خریدهاند. ظاهراً، گوردون میخواهد هر سال جایزهای به مالکی بدهد که بیشترین مایل را روی T.50 خود میگذارد و میخواهد مالکانی درباره اینکه چقدر پیش رفتهاند، لاف بزنند، نه اینکه چگونه آن را در یک گاراژ در طول سال نگه داشتهاند. بالاخره آنها این ابرخودرو را برای راندن ساختند. همانطور که باید باشد.